پرستار بیمار

توانبخشی پس از سکته مغزی

زمان مطالعه: 9 دقیقه

سکته مغزی یک موضوع اورژانسی پزشکی است که نیاز به توجه فوری دارد. اهداف توانبخشی بهینه سازی نحوه عملکرد فرد پس از سکته مغزی و سطح استقلال و دستیابی به بهترین کیفیت زندگی ممکن است.

پیشرفت در درمان اورژانسی سکته مغزی می تواند آسیب به مغز را محدود کند، که یا از خونریزی داخل و اطراف مغز (سکته مغزی هموراژیک) یا از فقدان جریان خون به منطقه ای که سلول های عصبی از منابع حیاتی اکسیژن و مواد مغذی محروم شده و متعاقباً می میرند، رخ می دهد. (سکته مغزی ایسکمیک).

ناتوانی فرد مبتلا به سکته مغزی و توانبخشی مورد نیاز بستگی به اندازه آسیب مغزی و مدارهای مغزی خاصی دارد که آسیب دیده اند. مغز یک توانایی ذاتی برای سیم کشی مجدد مدارهای خود پس از سکته مغزی دارد که منجر به درجاتی از بهبود عملکرد طی ماه ها تا سال ها می شود. اگرچه توانبخشی آسیب مغزی را معکوس نمی کند، می تواند به طور قابل توجهی به بازماندگان سکته کمک کند تا بهترین نتیجه درازمدت را به دست آورند.

توانبخشی پس از سکته مغزی چیست؟

توانبخشی به فردی که دچار سکته مغزی شده است کمک می‌کند تا مهارت‌هایی را که با آسیب دیدگی بخشی از مغز ناگهان از دست می‌دهد، دوباره بیاموزد. به همان اندازه در توانبخشی، محافظت از فرد در برابر ابتلا به مشکلات پزشکی جدید، از جمله ذات الریه، عفونت های دستگاه ادراری، آسیب ناشی از سقوط، یا تشکیل لخته در وریدهای بزرگ مهم است.

تحقیقات نشان می‌دهد که مهم‌ترین عنصر در هر برنامه توانبخشی عصبی، تمرین دقیق، متمرکز و تکراری است. همان تمرینی که همه افراد هنگام یادگیری یک مهارت جدید، مانند نواختن پیانو یا زدن توپ بیس‌بال، از آن استفاده می‌کنند. برنامه توانبخشی عصبی باید برای تمرین آن دسته از مهارت هایی که به دلیل سکته مغزی دچار اختلال شده اند، مانند ضعف، عدم هماهنگی، مشکلات راه رفتن، از دست دادن حس، مشکلات در گرفتن دست، از دست دادن بینایی، یا مشکل در صحبت کردن یا درک، تنظیم شود.

تحقیقات با استفاده از فناوری تصویربرداری پیشرفته نشان می‌دهد که عملکردهایی که قبلاً در ناحیه آسیب قرار داشتند به سایر مناطق مغز منتقل می‌شوند و تمرین به این سیم‌کشی مجدد مدارهای مغز (که نوروپلاستیسیتی نامیده می‌شود) کمک می‌کند.

توانبخشی همچنین راه های جدیدی برای جبران ناتوانی های باقی مانده را آموزش می دهد. برای مثال، ممکن است نیاز داشته باشید که چگونه حمام کردن و لباس پوشیدن را فقط با استفاده از یک دست یاد بگیرید، یا اگر توانایی استفاده از زبان تحت تأثیر قرار گرفته باشد، چگونه با وسایل کمکی به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید.

چه عواملی می تواند بر نتیجه توانبخشی سکته مغزی تأثیر بگذارد؟

  • شدت و درجه آسیب به مغز.
  • سن. درجه بهبودی اغلب در کودکان و بزرگسالان جوان در مقایسه با افراد مسن بیشتر است
  • سطح هوشیاری. برخی از سکته‌های مغزی توانایی فرد را برای حفظ هوشیاری و پیروی از دستورالعمل‌های لازم برای شرکت در فعالیت‌های توانبخشی کاهش می‌دهند.
  • شدت برنامه توانبخشی.
  • شدت مشکلات پزشکی همزمان.
  • محیط خانه. اضافاتی مانند نرده های پله و میله های دستگیره می توانند استقلال و ایمنی را در خانه افزایش دهند.
  • محیط کار. اصلاحات برای بهبود ایمنی فیزیکی و اصلاح وظایف کاری ممکن است بازگشت به کار را ممکن کند.
  • همکاری خانواده و دوستان. خانواده حمایتی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند عامل بسیار مهمی در توانبخشی باشند که معمولاً چندین ماه طول می‌کشد.
  • زمان بازتوانی به طور کلی، هرچه زودتر شروع شود، شانس بیشتری برای بازیابی مهارت ها و عملکرد از دست رفته و توانبخشی موفق بیشتر خواهد بود.

چه ناتوانی هایی در اثر سکته مغزی ایجاد می شود؟

انواع و درجات ناتوانی ناشی از سکته مغزی به این بستگی دارد که کدام ناحیه از مغز آسیب دیده است. به طور کلی، سکته مغزی می تواند باعث پنج نوع ناتوانی شود:

  1. فلج یا مشکلات کنترل حرکت (کنترل حرکتی)
  2. آسیب به سلول ها و اتصالات مغز به دنبال سکته مغزی می تواند باعث مشکلات مختلفی در حرکت و احساس شود، از جمله: فلج، از دست دادن حرکات ارادی یا ضعفی که معمولاً یک طرف بدن را درگیر می‌کند، معمولاً طرف مقابل طرف آسیب دیده در اثر سکته مغزی (مانند صورت، بازو، پا یا کل طرف بدن). فلج در یک طرف بدن، همی پلژی نامیده می شود . ضعف در یک طرف همی پارزی نامیده می شود.
  3. مشکلات بلع ( دیسفاژی )
  4. از دست دادن کنترل حرکات بدن، از جمله مشکلات در وضعیت بدن، راه رفتن و تعادل (آتاکسی)
  5. اختلالات حسی، از جمله درد، چندین اختلال حسی می تواند به دنبال سکته ایجاد شود، از جمله:

از دست دادن توانایی احساس لامسه، درد، دما، یا حس قرار گرفتن بدن. افرادی که دچار سکته مغزی شده اند نیز می توانند توانایی تشخیص اشیایی را که در دست دارند یا حتی اندام خود را از دست بدهند.
درد، بی حسی، احساس سنگینی در اندام، یا احساسات عجیب و غریب مانند گزگز یا سوزن سوزن شدن در اندام فلج یا ضعیف شده (به نام پارستزی ). بی حسی یا گزگز در اندام ممکن است حتی پس از بهبودی برخی از حرکت ها ادامه یابد.
از دست دادن کنترل مثانه و روده و از دست دادن تحرک برای رسیدن به موقع به توالت. بی اختیاری دائمی پس از سکته غیر معمول است.
سندرم درد مزمن می تواند در نتیجه مشکلات مکانیکی ناشی از ضعف رخ دهد. بیشتر اوقات، درد ناشی از عدم حرکت در مفصلی است که برای مدت طولانی بی حرکت بوده است (مانند ضعف یا اسپاستیسیته و ثابت شدن تاندون ها و رباط های اطراف مفصل در یک موقعیت).

این معمولاً مفصل “یخ زده” نامیده می شود. درمان شامل این است که یک درمانگر یا مراقب آموزش دیده به آرامی مفصل را حرکت دهد یا خم کند تا از “یخ زدن” دردناک جلوگیری شود و امکان حرکت آسان پس از بازگشت داوطلبانه قدرت حرکتی فراهم شود.

به ندرت درد می تواند به دلیل آسیب ناشی از سکته مغزی به سیستم عصبی (درد نوروپاتیک) رخ دهد، که شایع ترین آن “سندرم درد تالاموس” نامیده می شود (ناشی از سکته مغزی به تالاموس، که اطلاعات حسی را از بدن به مغز پردازش می کند).).

مشکلات در استفاده یا درک زبان (آفازی)

حداقل یک چهارم از بازماندگان سکته مغزی دچار اختلالات زبانی می‌شوند که شامل توانایی صحبت کردن، نوشتن و درک زبان گفتاری و نوشتاری است. در افراد راست دست، این سکته‌ها معمولاً سمت چپ مغز را درگیر می‌کنند. آسیب ناشی از سکته مغزی به هر یک از مراکز کنترل زبان مغز می تواند ارتباط کلامی را به شدت مختل کند. انواع مختلفی از آفازی وجود دارد:

آفازی بیانی، که در آن افراد توانایی صحبت کردن یا نوشتن کلماتی را که فکر می کنند و کنار هم قرار دادن کلمات در جملات منسجم و از نظر گرامری درست از دست می دهند.
آفازی دریافتی، که در آن افراد در درک زبان گفتاری یا نوشتاری مشکل دارند و اغلب گفتار نامنسجم دارند. اگرچه این افراد می توانند جملات گرامری درستی بسازند، اما گفته های آنها اغلب فاقد معنی است.
آفازی جهانی، که در آن افراد تقریباً تمام توانایی های زبانی خود را از دست می دهند. آنها نمی توانند زبان را بفهمند یا از آن برای انتقال افکار استفاده کنند.

مشکلات مربوط به تفکر و حافظه

سکته مغزی می تواند به بخش هایی از مغز که مسئول حافظه، یادگیری و آگاهی هستند آسیب برساند. یک بازمانده از سکته مغزی ممکن است به طور چشمگیری دامنه توجه کوتاه شود یا ممکن است کمبودهایی در حافظه کوتاه مدت داشته باشد. برخی از افراد همچنین ممکن است توانایی برنامه ریزی، درک معنا، یادگیری کارهای جدید یا شرکت در سایر فعالیت های ذهنی پیچیده را از دست بدهند. کسری های رایج ناشی از سکته مغزی عبارتند از:

آنوسوگنوزیا، ناتوانی در تصدیق واقعیت آسیب های فیزیکی ناشی از سکته مغزی
غفلت، از دست دادن توانایی پاسخ دادن به اشیا یا محرک های حسی واقع در سمت آسیب دیده سکته مغزی. این اغلب قسمت چپ افراد مبتلا به سکته مغزی را در سمت راست مغز آنها تحت تاثیر قرار می دهد.
آپراکسی، از دست دادن توانایی برای انجام یک حرکت هدفمند آموخته شده یا برنامه ریزی مراحل مربوط به یک کار پیچیده و انجام آنها به ترتیب مناسب. افراد مبتلا به آپراکسی نیز ممکن است در پیروی از دستورالعمل ها مشکلاتی داشته باشند.

اختلالات عاطفی

پس از سکته مغزی ممکن است فرد احساس ترس، اضطراب، ناامیدی، خشم، غم و اندوه و حس غم و اندوه ناشی از ضررهای جسمی و روانی کند. برخی از اختلالات عاطفی و تغییرات شخصیتی ناشی از اثرات فیزیکی آسیب مغزی است. افسردگی بالینی، احساس ناامیدی که توانایی عملکرد را مختل می کند. معمولاً توسط بازماندگان سکته مغزی تجربه می شود. افسردگی پس از سکته را می توان با داروهای ضد افسردگی و مشاوره روانشناسی درمان کرد.

چه متخصصان پزشکی در توانبخشی پس از سکته مغزی تخصص دارند؟

بسته به اینکه کدام قسمت از بدن یا توانایی ها تحت تاثیر قرار گرفته و نوع و شدت آسیب، برنامه توانبخشی در طول فرآیند بهبودی تغییر می کند. یک تیم توانبخشی سکته مغزی شامل متخصصان مختلفی است:

پزشکان مسئولیت اصلی مدیریت و هماهنگی مراقبت های طولانی مدت از بازماندگان سکته مغزی را دارند، از جمله توصیه می کنند کدام برنامه های توانبخشی به بهترین وجه نیازهای فردی را برطرف می کند. این پزشکان اغلب شامل فیزیاترها (متخصصان طب فیزیکی و توانبخشی)، متخصصان مغز و اعصاب، متخصصین داخلی، متخصصین سالمندان (متخصصان سالمندان) و پزشکان خانواده هستند. یک پزشک همچنین ممکن است داروهایی را برای کاهش درد یا درمان یک بیماری توصیه کند.
پرستاران توانبخشی می توانند به قربانی سکته مغزی کمک کنند تا مهارت های مورد نیاز برای انجام فعالیت های اساسی زندگی روزمره را دوباره بیاموزد. آنها همچنین اطلاعاتی در مورد مراقبت های بهداشتی روتین، مانند نحوه پیروی از برنامه دارویی، نحوه مراقبت از پوست و مدیریت مشکلات مثانه و روده، نحوه بیرون آمدن از تخت و روی صندلی چرخدار، و نیازهای ویژه برای افراد دیابتی ارائه می دهند.
فیزیوتراپیست ها در درمان ناتوانی های مربوط به اختلالات حرکتی و حسی تخصص دارند. آنها با ارزیابی و درمان مشکلات مربوط به حرکت، تعادل و هماهنگی به بازیابی عملکرد فیزیکی کمک می کنند. یک برنامه فیزیوتراپی ممکن است شامل تمریناتی برای تقویت عضلات، بهبود هماهنگی و بازیابی دامنه حرکتی باشد. و درمان ناشی از محدودیت، که در آن یک عضو سالم بی‌حرکت می‌شود و باعث می‌شود که فرد از اندام آسیب‌دیده برای بازیابی حرکت و عملکرد استفاده کند.
کاردرمانگران به بهبود توانایی های حرکتی و حسی کمک می کنند و در عین حال ایمنی در دوره پس از سکته را تضمین می کنند. آنها به فرد کمک می کنند تا مهارت های مورد نیاز برای انجام فعالیت های خودراهبری (که به آن مشاغل نیز گفته می شود) مانند نظافت شخصی، تهیه غذا و نظافت خانه را دوباره بیاموزد.
متخصصان تفریحات درمانی به افراد دارای معلولیت های مختلف کمک می کنند تا بتوانند از اوقات فراغت خود برای ارتقای سلامت، استقلال و کیفیت زندگی خود استفاده کنند. آسیب شناسان گفتار به فرد کمک می کنند تا نحوه استفاده از زبان را مجدداً بیاموزد یا وسایل ارتباطی جایگزین ایجاد کند و توانایی بلع را بهبود بخشد. آنها مهارت های حل مسئله و اجتماعی مورد نیاز برای مقابله با عواقب بعدی سکته را آموزش می دهند.
درمانگران حرفه ای بسیاری از کارکردهای مشابهی را که مشاوران شغلی معمولی انجام می دهند، در کمک به افراد دارای ناتوانی های باقیمانده برای شناسایی نقاط قوت حرفه ای و تهیه رزومه ای که آن نقاط قوت را برجسته می کند، انجام می دهند. آنها همچنین می توانند به شناسایی کارفرمایان بالقوه، کمک به جستجوی شغل خاص، و ارجاع به آژانس های توانبخشی حرفه ای کمک کنند.
مددکاران اجتماعی می توانند در تصمیم گیری های مالی و برنامه ریزی برای بازگشت به خانه یا محل زندگی جدید کمک کنند. آنها همچنین می توانند به برنامه ریزی برای مراقبت پس از ترخیص از یک مرکز توانبخشی کمک کنند. پرستاران بیمار که تخصص روانشناسی دارندمی توانند به سلامت روانی و عاطفی فرد کمک کنند و مهارت های شناختی را ارزیابی کنند.

یک بیمار سکته مغزی چه زمانی می تواند توانبخشی را شروع کند؟

درمان توانبخشی معمولاً پس از تثبیت وضعیت، اغلب در عرض 48 ساعت پس از سکته، در بیمارستان مراقبت‌های حاد آغاز می‌شود. اولین قدم ها اغلب شامل ترویج جنبش مستقل برای غلبه بر هر فلج یا ضعف است. یک درمانگر با کمک یا خود انجام تمرینات دامنه حرکتی برای تقویت و افزایش تحرک در اندام های آسیب دیده در سکته کمک می کند.

قربانی سکته مغزی ممکن است نیاز به یادگیری نحوه نشستن و حرکت بین تخت و صندلی برای ایستادن و راه رفتن، با یا بدون کمک داشته باشد. شروع دوباره دستیابی به توانایی انجام فعالیت های اساسی زندگی روزمره، مانند حمام کردن، لباس پوشیدن و استفاده از توالت، نشان دهنده اولین مرحله در بازگشت به استقلال است.

بیمار سکته مغزی از کجا می تواند توانبخشی کند؟

قبل از ترخیص از بیمارستان، قربانی سکته مغزی و اعضای خانواده با پرستار بیمار هماهنگ می‌شوند تا شرایط زندگی مناسب را پیدا کنند. بسیاری از بازماندگان سکته مغزی به خانه باز می گردند، اما برخی به یک مرکز پزشکی یا سایر برنامه های توانبخشی منتقل می شوند.

مراکز پرستاری ماهر انواع مختلفی از مراقبت را ارائه می دهند و معمولاً تأکید بیشتری بر توانبخشی دارند، در حالی که خانه های سالمندان بر مراقبت های مسکونی تأکید دارند. علاوه بر این، در مقایسه با واحدهای توانبخشی بستری، ساعات کمتری درمان و مراجعه کمتری به پزشک ارائه می‌شود.

برنامه های توانبخشی در منزلبه یک قربانی سکته مغزی و توانبخشی اجازه دهید تا برنامه خاصی را برای نیازهای فردی آن شخص تنظیم کند. چنین برنامه ای به فرد اجازه می دهد تا مهارت ها را تمرین کند و استراتژی های جبرانی را در زمینه محیط زندگی خود توسعه دهد.

(با این حال، ممکن است دسترسی به تجهیزات تخصصی موجود در یک مرکز توانبخشی سنتی وجود نداشته باشد.) توانبخشی در منزل ممکن است شامل شرکت در یک سطح فشرده درمان چند ساعت در هفته یا پیروی از یک رژیم کم‌مشکل باشد. برنامه های توانبخشی خانگی اغلب برای افرادی مناسب است که تنها به درمان توسط یک نوع درمانگر توانبخشی نیاز دارند.

یک کارآزمایی اخیر توانبخشی سکته مغزی نشان داد که توانبخشی فشرده تعادل و قدرت در خانه معادل تمرین با تردمیل در یک مرکز توانبخشی برای بهبود راه رفتن است.

چگونه کسی می تواند از سکته مغزی دیگر جلوگیری کند؟

پیشگیری از سکته مغزی برای توانبخشی سکته مغزی حیاتی است. تحقیقات اخیر پیشرفت هایی را در پیشگیری از سکته مغزی دیگر از طریق اصلاح رفتار همراه با مداخلات دارویی نشان داده است. بازماندگان سکته مغزی با متخصصان مراقبت های بهداشتی خود در مورد اینکه چه نوع اصلاحات رفتاری تحت نظارت را می توان به منظور کاهش تأثیر این عوامل خطر بر سلامت کلی انجام داد، صحبت می کنند. برخی از مهم ترین عوامل خطر قابل درمان برای سکته مغزی عبارتند از:

کنترل فشار خون بالا (فشار خون بالا). فشار خون بالا قوی ترین عامل خطر برای سکته مغزی است. بازماندگان سکته مغزی باید با پزشک خود همکاری کنند تا آن را به محدوده طبیعی کاهش دهند. ممکن است تغییراتی در رژیم غذایی و/یا مصرف داروهای تجویز شده برای کمک به کاهش فشار خون لازم باشد.
سیگار را ترک کنید. سیگار کشیدن خطر سکته مغزی را تا حد زیادی افزایش می دهد و با تجمع مواد چرب در شریان ها مرتبط است. همچنین فشار خون را بالا می برد و باعث غلیظ شدن خون و احتمال لخته شدن آن می شود.
به طور منظم ورزش کنید و وزن خود را حفظ کنید . چاقی و کم تحرکی با فشار خون بالا، دیابت و بیماری قلبی مرتبط است. اضافه وزن خطر سکته مغزی ایسکمیک را تا حد زیادی افزایش می دهد.
سطح کلسترول را کاهش می دهد. کلسترول بالا می تواند منجر به تجمع مواد چرب (آترواسکلروز) در رگ های خونی شود و میزان خون و اکسیژن مغز را کاهش دهد.
بیماری قلبی را بررسی کنید . اختلالات رایج قلبی می تواند منجر به لخته شدن خون شود که ممکن است شل شود و عروق مغز را مسدود کند یا به آن منتهی شود. ممکن است برای کمک به جلوگیری از تشکیل لخته یا جراحی برای تمیز کردن شریان مسدود شده، دارو مورد نیاز باشد.
دیابت را مدیریت کنید. دیابت می تواند تغییرات مخربی در رگ های خونی در سراسر بدن از جمله مغز ایجاد کند. آسیب مغزی معمولاً زمانی که سطح گلوکز خون بالا باشد شدیدتر و گسترده تر است. درمان دیابت می تواند شروع عوارضی را که خطر سکته مغزی را افزایش می دهد، به تعویق بیاندازد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *